نخستین وظیفه یک پژوهشگر تاریخی نگاه نقادانه و انتخاب روایتی به واقع نزدیکتر از میان روایتهای متعدد یک ماجراست. این نکته روشن در مورد تمام قضایای تاریخی صدق میکند و اختصاصی به تاریخ اسلام ندارد.
اما در مورد تاریخ اسلام دو ویژگی باعث شده کار بسیار سخت شود: از یک سو کم بودن منابع دست اول و از بین رفتن قسمت عمده آنها و از سوی دیگر وجود جریانات سیاسی و مذهبی قدرتمندی که به میراث تاریخی سمت و سوی زیادی داده است. نتیجه این دومسئله اغتشاش بسیاری است که در قضایای تاریخی مربوط به صدر اسلام میبینیم. یک نمونه روشن ماجرای مامون عباسی است، وی در ۲۱۸ قمری فوت میکند و معتصم همان روز به مسند خلافت مینشیند. برای ثبت روز دقیق چنین واقعه مهمی نزدیک به ده قول در کتب تاریخی دیده میشود!
حال در مورد وقایع قرن نخست، خصوصا آنچه مربوط به شیعه بوده و در میدان جنگ گذشته مانند ماجرای کربلا وضعیت روشن میشود که یافتن روایتی نزدیکتر به واقع چه مشکل است.
مشکلی که چندین سال است گریبانگیر پژوهش در این زمینه شده ذوقزدگی زیاد برخی است که گویا از این تشتت در تاریخ اسلام یکسره بیخبر هستند و صرفا با دیدن چند منبع تاریخی و ناسازگاری آن با روایت مشهور بر منابر، گویا خیلی زود «تاریخ» را کشف میکنند و بر سر تمام روایتهای رایج دیگر انگ جعل و عوامفریبی میزنند.
در اینکه تاریخ ماجرای عاشورا نیز مانند هر داستان تاریخی دیگری نیازمند نقد و بررسی عالمانه است سخنی نیست، اما چنین ذوقزدگی عوامانهای که با ژست تفکر و کشف تاریخی پس از ۱۴ قرن! دامنگیر پژوهش در باب این ماجرا شده، مورد سخن است.
یک نمونه بارز در این میان داستان کودک شیرخواره ایست که در کربلا به شهادت رسیده است. روایت مشهور اسم کودک را علی اصغر میداند، در این بین بارها افراد بسیاری -و البته هر کدام بعنوان اولین کاشف- به روایاتی تاریخی از برخی کتب مثل ارشاد شیخ مفید ره و مقاتل الطالبیین اشاره کردهاند که نام فرزند را عبدالله خوانده است، اینجا بوده که هرکدام برای اولین بار! پرده از این جعل و تحریف بزرگ برداشتهاند و از این همه عوامی، تعصب و خرافی بودن!! «دیگران» تاسف خوردهاند!
در باب اینکه از نگاه ایشان، چه انگیزهای برای چنین جعلی متصور است سخن نمیگوییم؛ چرا که اگر غرض جاعلان بیان مظلومیت سیدالشهدا ع باشد اینکه طفل عبدالله باشد یا علی، تفاوتی ندارد! اما نکته این است که ایکاش این پژوهشگران عوام نزده کمی به منابع دیگر هم رجوع میکردند و میدیدند که ابن شهر آشوب در کتاب مناقب خود (ج۳ ص ۲۵۷) -که هر چند از مقاتل الطالبیین و ارشاد متاخر است اما قطعا از نگاه «شیعه» بسیار معتبرتر است- نام فرزند را صراحتا علی میداند و در زیارت مربوط به روز عاشورا که در الاقبال سید بن طاووس (ج۳ ص ۷۱) آمده نیز نام فرزند علی آمده است.
سخن در یافتن اسم درست و یا ترجیح یک روایت تاریخی بر دیگری نیست، اصلا شاید دو طفل بوده باشند (چنانکه از مناقب چنین برمیآید)، مسئله طفل شیرخواره تنها یک نمونه بود، سخن در این است که در تاریخ اسلام چنین اختلافاتی میان روایتهای تاریخی بسیار است، یافتن روایتی مخالف نقلی رایج به معنای جعلی بودن نقل مشهور نیست و چنین ذوقزدگی و زدن انگ عوامی، تعصب و خرافه پرستی! بر دیگران نمیخواهد،شاید بهتر باشد به ایشان چنین گفت: حفظت شیئا و غابت عنک أشیاء!
۱۵ آذر ، ۱۳۹۰ در ساعت ۱۲:۵۱ ق.ظ
سلام
با تشکر فراوان بابت مطالب زیبا که مرقوم فرمودید ولی ایگیزه مثبت برخی پژوهشگر هم نباید نادیده گرفت…
علی ای حال نظر شما در باره حضور مادر علی اکبر در کربلا چیست؟ روضه های که به نام لیلا که خوانده می شود در منابع متاخر وجود دارد؟
با تشکر
۱۶ آذر ، ۱۳۹۰ در ساعت ۹:۳۰ ب.ظ
سلام
من با نیت درست برخی مشکل ندارم، ولی وقتی کسی میگوید:
“متاسفانه برخی از تحصیل کردههای ما، این حد از فهم مذهبی را هم ندارند و بدون مطالعه و اطلاعات علمی و منطقی یا منکر همه چیز میشوند و یا فکر میکنند هر چه بیحساب و خرافیتر بیندیشند و کودکانهتر عمل کنند، دیندارتر هستند. گویا این دو گروه معتقد هستند غیر از موضوع تحصیل تخصصی آنها، برای تایید یا رد مسائل دینی نیازی به هیچ مطالعه، تخصص و یا دید کارشناسانه نیست. این موضوع وقتی تاسفبارتر میشود که مبلغین مذهبی ما نیز عوام زده شده و مسئولیتهای اجتماعی و امکانات دولتی را نیز به ظاهرگرایی و تظاهر بفروشند و برای خرافات که مشتری فراوان دارد خوراک تهیه کنند.”
چه میشود گفت؟ آنهم در جایی که میبینیم نویسندهای چنین پرادعا تنها با دیدن چند منبع محدود و البته کپی برداری از کتابی معروف چنین سخن میگوید!
در این نوشته پی اثبات چیزی نبودم، قصه حضور مادر حضرت علی اکبر ع نیز مانند بسیاری جریانهای تاریخی دیگر -و حتی تعیین نسب دقیق ایشان- محل بحث بوده است، شهید مطهری به شدت این را کذب و جعلی دانستهاند، ولی چنین تندیای از ایشان عجیب بود، جناب سید جعفر مرتضی در کتاب ارزشمند خودشان کربلا فوق الشبهات با کمال ادب و احترام نسبت به ایشان مسئله را بررسی کردهاند و اتفاقا نظری متفاوت دارند و احتمال حضور آن بانوی مکرمه را مانند بسیاری قضایای دیگر کربلا محتمل میدانند.
و این روش علمی سیره کسی است که تاریخ و جایگاه احتمال را در آن میشناسد و از دیدن چند کتاب محدود به وجد نمیآید و انگ جعل بر دیگران نمیزند
۲۷ آذر ، ۱۳۹۱ در ساعت ۱۱:۱۰ ب.ظ
[…] تاریخنگاری اسلامی و خصوصا شیعی، دو بار در رحیق نوشتم: + و +). بعیده بشه تمام این رفتارها رو یکجور تحلیل کرد و […]