
جعل و تحریف چگونه رخ میدهد؟ یک نمونه
دوشنبه،۱۷ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۹ ب.ظ - یادداشت هاچند وقت پیش در فروم منتدیات البحرین با تاپیکی مواجه شدم که عنوان آن چنین بود: ابن ابی الحدید به اعتراف عالمان شیعی نیز شیعه است. طبیعتا انتظار من چنین بود که نویسنده برای استناد سخن خود به مثل کتاب مجالس المومنین ارجاع دهد ولی در کمال تعجب وی به کتاب الذریعة آدرس داده بود. باور اینکه مرحوم آقا بزرگ چنین سخنی فرموده باشد بسیار سخت بود، به خود الذریعه مراجع کردم و دیدم بارها و بارها وی را سنی خوانده اند. در پاسخی نظر آقا بزرگ را نوشتم. اما نویسنده در پستی طولانی و البته سراسر توهین نوشت که […]


نگاهی به زبانهای سامی و تاثیر آن در زبانشناسی عربی
چهارشنبه،۲۸ دی ۱۳۹۰ - ۶:۰۰ ق.ظ - یادداشت هاابن حزم اندلسی (درگذشته ۴۵۶ هـ) در کتاب اصولی مشهور خود الاحکام به تشابهی که میان زبانهای عبری، سریانی و عربی یافته اشاره میکند و میگوید: «چنین به نظر میآید این زبانها در اصل یک زبان واحد بودهاند که به مرور زبان و بخاطر اختلاف لهجه کمکم از هم فاصله گرفته و چند زبان مستقل و البته بسیار شبیه هم پدید آمده است.» توجه به تشابه میان زبان عربی و برخی زبانهای مجاور آن، اختصاصی به ابن حزم ندارد و بسیاری از دانشمندان مسلمان پیش و پس از وی نیز مشابهتهایی میان زبان عربی و این زبانها و یا زبانهای […]


در رهزنی «نقل قول»
پنجشنبه،۱۵ دی ۱۳۹۰ - ۳:۰۰ ب.ظ - کتاب شناسی، یادداشت ها«الذریعة إلی مصنفات الشیعة» که به اختصار الذریعة خوانده میشود بزرگترین دائرة المعارف در زمینه کتابشناسی شیعه است که در طی ۶۰ سال توسط مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی تدوین شده است. درجلد ۲۱ الذریعه کتابی به نام «فاطمه أره» آمده که چنین توصیف شده: «فارسى مطبوع بطهران فى ۴۰ ص» از نام کتاب -که واژهای کنایی برای هجو و مذمت برخی زنان است[۱]– و نیز همان توصیف مختصر، براحتی میتوان به مضمون کتاب پی برد. مشکل از جایی شروع میشود که نام این کتاب در الذریعه در کنار کتابهای دیگری آمده که در مورد حضرت زهرا س نوشته شدهاند، […]


«کیک»ها ما را نخورند!
پنجشنبه،۱ دی ۱۳۹۰ - ۷:۳۸ ق.ظ - یادداشت هایکی از مثالهای آشنا در ادبیات عرب، حتی برای کسانی که تازه وارد دنیای ادبیات شدهاند، تعبیر «أکلونی البراغیث» است. در حاشیه جامع المقدمات ترجمه این عبارت چنین آمده: «کیکها مرا خوردند» برخی از کسانی که تازه به تدریس رو آورده بودند، به همین ترجمه اکتفا کردهاند، البته که ترجمه درست است، ولی ایشان این نکته را که منظور از «کیک» همان «کَک» است و بقول دهخدا «کیک معروف است که برادر شپش باشد»، نمیدانستند و «کیک» را Cake خواندند و از آن همان چیزی فهمیدند که عصرها با چایی خورده میشود! خب واضح بود که نتیجه، معنایی بسیار ناموزون […]


از «تن» جدا
دوشنبه،۲۸ آذر ۱۳۹۰ - ۲:۱۵ ق.ظ - کتاب شناسیهیجده سالم شد. از درس طلبهگی خسته شده بودم. آخر این همه درس خواندن، به کجا میرسد؟ هیچ موقع از مسخره کردن حوزه خوشام نمیآمد. میگفتند آخوندها همهاش فکر طهارت و نجاست هستند و یا این که اگر زن پنبه را چند بار در …اش فرو کند، میفهمد از حیض پاک شده. اینها جزو درس طلبگی بود، اما همه آن نبود. برای من خیلی بیشتر بود؛ یک بنبست با شکوه. بدون شک «ناتنی» مهدی خلجی مهمترین روایتی است که از «بریدن» یک دانشآموخته حوزه داریم. داستانی که علیرغم آنکه نسبتا کوتاه است ریتم تندی دارد و خواننده را -خصوصا اگر […]
